عاشقا! خیز کامد بهاران
چشمه ی کوچک از کوه جوشید،
گل به صحرا در آمد چو آتش،
رود تیره چو طوفان خروشید،
دشت از گل شده هفت رنگه.
آن پرنده پی لانه سازی بر سر شاخه ها می سراید،
خارو خاشاک دارد به منقار،
شاخه ی سبز هر لحظه زاید
بچَگانی همه خردو زیبا..
در سری ها به راه <<ورازون>>
گرگ، دزدیده سر می نماید..
عاشق این ها چه حرفی است؟
اکنون گرگ-کاو دیری در آنجا نپاید-
از بهار است آنگونه رقصان...
دی ماه ۱۳۰۱
بر گرفته از مجموعه اشعار نیما یوشیج چاپ اول سال 91 صفحه ی
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام پارسال همین موقع ها بود که رفتم یوش عکسای زیبایی هم گرفتم ولی تا به حال فرصتش پیش نیومد که بزارم تو صفحه .. واقعا حس قشنگیه دیدن از منزل علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج..

اما در برخورد با دیگران ساده نباش
زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند
برای درهم شکستن غرورت . .

پاسخ:سلام اقا سعید اتفاقا اشعار نیما را که در مورد روستای انگاس سروده بودند را تمام و کمال خوندم یه پیشنهادی هم میکنم مخاطبین حتما سروده های نیما را پیگیری کنند تا یه مقداری روحشون مورد ارامش قرار بگیرد